بهش پیام دادم
میدونم سر درس خوندن خیلی اذیتت کردم
اما لطفا یه فرصت دیگه بهم بده تا زبان رو باهات شروع کنم!
گفت هدفت چبه از زبان خوندن؟
بهش گفتم
گفت تایم کلاس رو بهت خبر میدم!
حدودا 3 جلسه از کلاس گذشته و من موندم بین تمرین و درسای سخت المانی!
ولی خوشحالم و دوستش دارم.
.
قرار بود امسال کنکور بدم ولی چیزی نخوندم و یه سری پلن دیگه دارم تا تیر
و از خیر کنکور امسال گذشتم!
.
ولی سال دیگه مرخصی میگیرم از دانشگاه و شروع میکنم خوندن
شین میگه بکش بیرون از کنکور
ولی هرچقدر فکر میکنم نمیتونم
زندگیم هیچ معنایی نداره
مسیرمشخصی نداره
و تمام اینده ی من به همین کنکور وصل شده!
.
اومده بودم غر بزنم ولی یادم رفت چی میخواستم بگم!
زندگی هنوزم قشنگه
همین
پ. ن: کامنتا رو باز کردما:)
بنویسید برام و خوشحالم کنید🤍