امروز دوازدهمین روزمهرماه بود!

امروز رفته بودم دندانپزشکی و با دوست دوساله ام خدافظی کردم!

این براکتایی که موقع لبخند روی دندونام نمایان میشدن و خیلی هم دوستشون داشتم،رو امروز برداشتم !

_______

پارسال و سالای قبل این موقع ها که میرفتم بیرون مخوصا توی اتوبوس و مترو غلغله بود

از حجم عظیم دانشجوها.

صداشون کل اتوبوس رو پر میکرد 

قاه قاه میخندیدن،مسخره بازی در میاوردن و یه سریشون خسته و کوفته سرشو به پنجره تکیه داده بودن و هندزفری گوششون بود!

همیشه حسرتشون رو میخوردم!

دلم میخواست مثله تک تکشون صبح کله سحر رفته بودم دانشگاه،امتحانای سخت میدادم و شب له و خسته برمیگشتم خونه!

پارسال همین حوالی سوار مترو که شدم غلغله بود،توی اتوبوس و خیابون دانشگاه غلغله تر

پراز ادم 

پرازدختر و پسر 

و امروز هیچ کس نبود

دانشجویی ندیدم

اتوبوسایی که پارسال این موقع جای ایستادن نداشت،امروز بیشتر صندلی هاش خالی بود!

و شاید یه مرهمی(!)بود روی قلبم!

دانشجویی نبود که حسرتش رو بخورم!

عقده ای کی بودم من؟-_-

 

۰ ۱۴
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
No matter how you feel
Get up
dress up
show up
and
never give up
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان