سه شنبه ۱ مهر ۹۹
اینجا در اتاق منه که به حیاط میخوره!
من از اسفند ماه سال ۹۶صاحب این اتاق شدم
این در همه ی زندگی من و همه ی راز های منو میدونه،اون دیده شبایی که گریه کردم رو و دیده روزایی که خندیدم رو و حتی وقت و بی وقت هایی که تلاش کردم!
من اغلب اوقات درو باز میزارم و اجازه میدم باد پرده ی شیری رنگش رو با خودش همراه کنه!
از این قاب اسمون آبی و ابرا وستاره ها و درختای حیاط و کاج لب خیابون و سبزیشون مشخصه!
من از این قاب طلوع افتاب رو دیدم و غروب افتاب رو نظاره کردم!
شاید فقط یه مدت دیگه توی این خونه باشیم اما باید بگم این اتاق و این در برای من خیلی دوست داشتنیه!