ماجرای منو کنکور(قسمت اول)

سلام!

دیشب رفتم سایت سنجش برای پرینت کارتم و متاسفانه گفت عکست واضح نبوده و کارت صادر نشده!

صبح ساعت 7:15بیدار شدم مامانم منو گلی و خالمو داداش کوچیکه رو رسوند دم اموزش و پرورش و خودش رفت سرکار!

رفتم اموزش و پرورش و گفتن باید صبر کنی تا ساعت ۱۰اقای فلانی بیاد،پس رفتیم برای کارای ثبت نام مدرسه گلی!

اونم گفتند باید اجاره نامه و ..از خونتون بیارید تا ثبت نام کنیم!

پس رفتیم اداره دارایی که مامان گلی کار داشت

یه نیم ساعتی اونجا نشستیم و کارشو انجام ندادن و گفتن پروندت گم شده برو دوروز دیگه بیا!

پیاده رفتیم دوباره طرف اموزش و پرورش شاید یه ۲۵دقیقه ای راه بود!

هلاک و خسته شده بودیم و از شدت گرما داشتیم میپختیم!

رفتم اموزش پرورش پیش اقای فلانی و گفتند به ما کار نداره برو دانشگاه که حوزه برگزاری ازمونته:/

پس دوباره پیاده یه ۲۵دقیقه راه رفتیم تا دانشگاه:/

البته توراه تردیلا خریدیم،که واقعا خوشمزس😋

بعد رفتم دانشگاه توی امور اموزشی اقای xفرمودن کد ملیتو بده و بعد گفت ۴تا دونه عکس بیار تا کارتو راه بندازم!

پس رفتیم یه تاکسی گرفتیم و اومدیم خونه شماره عکسو برداشتم به عکاسی زنگ زدم که عکس فوری میخوام و چاپ کنه!

گفت ۲۰دقیقه دیگه بیا بگیر!

بعد به مامانم زنگ زدم که میاییم ماشینو ازت میگیریم ومیرم عکسارو بگیریم و بعدش بریم مجددا دانشگاه!

داشتیم در خونه رو میبستیم دیدیم ای وای:/

مدارک و پرونده گلی نیست:/حالا توی ایستگاه اتوبوس جامونده بود،که همون وقت یه اقایی زنگ زد که پیدا کردم و بیایید فلان جا بگیرید!

خرامان خرامان رفتیم پیش مامانم ماشینو گرفتیم و رفتیم عکاسی و بعد پرونده ها رو از طرف تحویل گرفتیم و به طرف دانشگاه:/

رفتم امور اداری میگه باید اقای xبیاد،میگم کجا هستن؟

میگه رفت بالا برو پیداش کن بگو بیاد

رفتم بالا

اتاق اول،اقای xاینجا هستن؟+نه اتاق بغلیو ببین،

اتاق بغلی،اقای xاینجا هستن؟+نه برو اتاق روبرویی

اتاق روبرویی،اقایxاینجا هستن؟+نه برو اتاق ته سالن

اتاق ته سالن،ببخشید اقای xاینجا هستن؟+نه برو اتاق اولی

اتاق اولی:ببخشید اقای xاینجا هستن؟+نخیر خانم،برو اتاق............

رفتم پایین امور اداری:ببخشیداقای xنیومدند؟+نه خانم رفتن بالا بشین میان!

نشستم یه ده دقیقه دیدم خیر این اقای xمعلوم نیس چه قبرستون دره ای رفته!

یه اتاق بود درش قفل بود یه اقای خیلی محترم درو باز کرد رفت داخل

پریدم پشتش اقا شرمنده اقای xنیستن؟من کارم واجبه برای کارت کنکورم!

گفتن دم در توی کانکس نبودن؟+گفتم ندیدم ولی کل طبقه بالاروگشتم نبودند ایشون!

گفتند خب وایسا تا زنگش بزنم!

زنگ زد و گفت برو امور اداری الان میاد دخترم،انشالله که یه رشته ی خوب قبول بشی:)

شاید باورتون نشه ولی بغضم گرفته بود از این حجم از شعور که دوباره منو نفرستاد پی نخود سیاه و خودش زنگ زد به اقای x.

خسته بودم،پاهام و کمرم داشتن نصف میشدن،ماسکم اذیت میکرد،گرم بود!

تا اقای xتشریف فرما شدن!

حدودا ۲۰دقیقه وایسادم کار سه نفر دیگه رو راه انداخته و اومده سرکار من!

عکسارو بده،ماسکتو بردار ببینم خودتی یا نه:/

خب صبر کن!و بعد از ۱۰دقیقه بالاخره دوتاکارت رو به من داد:/

بعد شما فک کنید با این حجم از خستگی اومدم خونه برم دوش بگیرم که اب نبود،صابخونه ی محترم الکترو دراورده بود!

فقط گریم گرفته بود،همین!

تمام خستگی به تنم موند:)

 

۰ ۱۲
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
No matter how you feel
Get up
dress up
show up
and
never give up
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان