شنبه ۶ ارديبهشت ۹۹
یه وقتایی از همه چیز خسته میشم!
دلم میسوزه و هی میگم خدایا چرا
میگم خدایا چرا من؟چرا بابای من؟
چرا اصن اینجوریه؟
خدایا خستم،میبینی منو؟
میشنوی صدامو؟!
و هرچقد کفرو ناسزا وجود داره روی زبونم میاد!
امروزم وقتی داشتم این حرفارو به مامانم میزدم و ناراحت بودم
بابام اومد خونه و یه خبری رو داد!
اینجا بود که فهمیدم،اره خدا تو حواست هست!
گذاشتی همه چیزو به موقعش
و تموم اتفاقا براساس حکمته توعه!
ببخش منو اگه بعضی وقتا ناسپاسی میکنم
[دمت گرم خدا]