نامه های کج و کوله (3)

من غرق شدم در افکار خودم...
احساس میکنم سرم اندازه یه کوه شده و درحاله انفجاره
کلی فکر تو سرمه ک حتی میترسم  پی بعضیاش رو بگیرم...
به معنای واقعی کلمه من خسته ام
من کم اوردم و میخوام تسلیم بشم
واقعا درداوره شرایطی ک من دارم...
 کاش مامانم حمایتم میکرد و یک درصد فقط یک درصد ب حرفای من توجه میکرد
کاش هیچ کس بهم اهمیت نمیداد..
کاش اون زمان ک همه برعلیه من پشت کردند و به من و احساسم توجهی نداشتم مامانم میومد طرف من و میزد دردهن همه اونا..
مامانم این کارو نکرد....
مامانم با بقیه همراه شد..
من خسته شدم ..
و به حدی رسیدم ک دیگه توان ادامه دادن ندارم 
من تو یه هاله ای گیر کردم ک نه راه پس دارم و نه راه پیش 
نه میتونم برگردم عقب و نه با سرعت جلو برم 
فقط منتظرم که مشاور دوباره قرار بعدیمون رو بزاره
واسم دعا کنید لطفا  : )
۱
No matter how you feel
Get up
dress up
show up
and
never give up
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان