بآران 2




با صدای رعدوبرق از خواب برخواستم

ترسیده بودم

کمی خودرا جمعو جور کردم و در رختخواب نشستم

هوا سرد شده بود،و قطرات باران بی مهابا ب پنجره میخورد

رعدوبرق دیگری....

تمام اتاق مربع شکل کوچکم روشن شد.

یادم امد ک پاییز است

این باران پاییزی بود

پنجره را باز کردم،نفس عمیقی کشیدم،سرم را بیرون بردم

باران روی صورتم میخورد

پراز حس خوب شدم

از دست دادن این لحظه ها واقعا افسوس داشت

دست ب کارشدم،ارام ب اشپزخانه رفتم و یک چای کوچک دم کردم و دوباره ب اتاق خزیدم

گوشی ام را برداشتم،اهنگ همیشگی را پلی کردم

گوشم پرازصدا شد

بزن باران،ببار از چشم من ،بزن باران

...

و یک لیوان چای داغ

چه شب دلبری بود 

۲ ۲
مسیو ..
۰۶ آذر ۰۹:۵۸
آهنگ قشنگیه ...منم وقتی بارون باشه اینو میزارم:)

پاسخ :

بله قشنگه  : )
جناب منزوی
۰۶ آذر ۱۶:۴۳
مثل همین تصویر :)

پاسخ :

بله مشابهه : )))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
No matter how you feel
Get up
dress up
show up
and
never give up
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان